خانه ي من
خانه ي من
خانه ي من
آيا شما مي دانيد خرچنگ «هرميت» بدون پوسته به دنيا مي آيد؟ حالا يکي از همين خرچنگ ها مي خواهد براي شما يک داستان تعريف کند.
پيداکردن يک پوسته آسان بود. يک روز باد تندي وزيد صداي زوزه ي باد را از بيرون خانه ام مي شنيدم. شاخه ي درختي را محکم گرفتم و داخل پوسته ام فرو رفتم. احساس امنيت مي کردم؛ اما قبل از اين که چيزي بفهمم، باد پوسته ام را برد و هرگز آن را نديدم.
يک پوسته ي جديد پيدا کردم و آن را خيلي دوست داشتم. اين يکي خانه ي خوبي بود. بايد کارهايي براي اين که در مقابل باد مقاوم باشد انجام مي دادم. با يک طناب کارهايي انجام دادم که خانه ام را از باد محافظت مي کرد.
با اتفاقي که افتاده بود، دنبال يک پوسته ي مناسب بودم. براي محافظت در برابر باد و سيل کارهايي انجام دادم. من دوباره خوش حال بودم. هيچ تند بادي و هيچ سيلي نمي توانست پوسته ي من را خراب کند.
وقتي دنبال يک پوسته ي جديد بودم، مي دانستم که يک پوسته:
1) نبايد خيلي بزرگ باشد.
2) نبايد خيلي کوچک باشد.
3) در مقابل باد مقاوم باشد.
4) در مقابل سيل مقاوم باشد.
5) ضد زلزله باشد.
بالاخره پوسته ي مناسب پيدا کردم. من دوباره خوش حال بودم. زندگي خوب و شادي داشتم. با دوستانم به گردش مي رفتيم لحظه هاي خوشي سپري مي کرديم.
بنابراين وقتي دنبال پوسته ي جديد مي گشتم به نکات زير توجه کردم:
درس هاي خوبي ياد گرفتم. و دانستم که خانه ام در مقابل بلاياي طبيعي مقاوم است. اما مي دانم که خيلي از دوست هاي من اين نکته ها را نمي دانند و هم چنين آدم ها حتي ممکن است شما ندانيد که چه طور مي شود يک خانه ي ايمن داشت. پس بياييد کمک کنيد تا اين پيام ها را به همه برسانيم. داستان مرا براي دوستان تان تعريف کنيد.
منبع:ماهنامه مليکا شماره 41
پيداکردن يک پوسته آسان بود. يک روز باد تندي وزيد صداي زوزه ي باد را از بيرون خانه ام مي شنيدم. شاخه ي درختي را محکم گرفتم و داخل پوسته ام فرو رفتم. احساس امنيت مي کردم؛ اما قبل از اين که چيزي بفهمم، باد پوسته ام را برد و هرگز آن را نديدم.
يک پوسته ي جديد پيدا کردم و آن را خيلي دوست داشتم. اين يکي خانه ي خوبي بود. بايد کارهايي براي اين که در مقابل باد مقاوم باشد انجام مي دادم. با يک طناب کارهايي انجام دادم که خانه ام را از باد محافظت مي کرد.
با اتفاقي که افتاده بود، دنبال يک پوسته ي مناسب بودم. براي محافظت در برابر باد و سيل کارهايي انجام دادم. من دوباره خوش حال بودم. هيچ تند بادي و هيچ سيلي نمي توانست پوسته ي من را خراب کند.
وقتي دنبال يک پوسته ي جديد بودم، مي دانستم که يک پوسته:
1) نبايد خيلي بزرگ باشد.
2) نبايد خيلي کوچک باشد.
3) در مقابل باد مقاوم باشد.
4) در مقابل سيل مقاوم باشد.
5) ضد زلزله باشد.
بالاخره پوسته ي مناسب پيدا کردم. من دوباره خوش حال بودم. زندگي خوب و شادي داشتم. با دوستانم به گردش مي رفتيم لحظه هاي خوشي سپري مي کرديم.
بنابراين وقتي دنبال پوسته ي جديد مي گشتم به نکات زير توجه کردم:
درس هاي خوبي ياد گرفتم. و دانستم که خانه ام در مقابل بلاياي طبيعي مقاوم است. اما مي دانم که خيلي از دوست هاي من اين نکته ها را نمي دانند و هم چنين آدم ها حتي ممکن است شما ندانيد که چه طور مي شود يک خانه ي ايمن داشت. پس بياييد کمک کنيد تا اين پيام ها را به همه برسانيم. داستان مرا براي دوستان تان تعريف کنيد.
منبع:ماهنامه مليکا شماره 41
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}